کتاب درس های تاریخ اثر ویل دورانت
تاریخ تابعی از علم زمین شناسی و بخشی از علم زیستشناسی است اما ویل دورانت تاریخپژوهی را مانند یک صنعت توصیف میکند و آن را بخشی از هنر و فلسفه میداند.سایر محصولات مشابه
انبوه اطلاعات تاریخی همانند کلاف سردرگمی است که تنها هنر میتواند به آن نظم ببخشد. روشنگری و جستجوی حقیقت در تاریخ بخشی از فلسفه و راه رسیدن به کمال است. ویل دورانت معتقد است تاریخ مانند علوم دیگر نسبی است و باید به قواعد و دستورالعملهای آن شک کرد. بخش عمدهی تاریخ حدس و گمان است و بقیه تعصب.
ویل و آریل دورانت کتاب درسهای تاریخ راپس از مجموعه 11 جلدی «تاریخ تمدن جهان» به رشتهی تحریر درآورده اند. کتاب «درسهای تاریخ» توضیحی بر مطالب کتاب پیشین است. ویل دورانت در ابتدای کتاب پرسشهای در رابطه با تاریخ پژوهشی مطرح کرده است. چرا مورخین به کنکاش در تاریخ میپردازند؟ آیا بازگویی شکست و پیروزی ملتها میتواند مانند چراغ راه برای آیندگان باشد؟ ویل دورانت معتقد است در مطالعهی تاریخ نباید تنها به وقایع تاریخی محض توجه کرد. بلکه عواملی نظیر جغرفیا، نژاد،اقتصاد و جنگ نیز در شکلگیری تمدنها نقش بسزایی داشته است.
ویل دورانت این کتاب را در آخرین سالهای عمر خود نوشته است. او و همسرش درصدد رفع اشتباهات، بیان ناگفتهها و غلطهای چاپی مجموعه 11 جلدی خود بودهاند. انها همواره از بیان نظر شخصی خود در مسائل تاریخی دوری کرده است و تنها روایتگر رخداد تاریخی بوده است. کتاب درسهای تاریخ از 13 فصل مجزا تشکیل شده است. هر یک از این فصول به بیان یک جنبهی تاثیرگذار در شکلگیری تاریخ تمدن بشر اشاره دارد. «زمین و تاریخ»، «زیستشناسی و تاریخ»، «نژاد و تاریخ»، «سرشت آدمی و تاریخ»، «اخلاق و تاریخ» و ... بخشی از فصلهای ارائه شده در این کتاب است.