کتاب پول و قانون جذب اثر استر و جری هیکس

کتاب پول و قانون جذب اثر استر و جری هیکس، آموزش جذب ثروت، سلامتی و خوشبختی است. کتاب پول و قانون جذب را با ترجمه‌ی سولماز موثق می‌خوانید.
تحویل تخمینی:  تقریباً 4 الی 7 روز کاری ?
  • گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
  • نو (آکبند)
95% رضایت مشتری
  • 87٪
کارنامه معاملات کاربر

کتابسرای لاله زار

قم
  • 0 تعداد محصول
  • 72 تعداد فروش
  • 70 تعداد مشتری
نا موجود
موجود شد به من اطلاع بده

استر و جری هیکس در کتاب پول و قانون جذب، درباره‌ی قانون صحبت می‌کنند که به واسطه‌ی آن می‌توانیم زندگی بی‌نظیری برای خودمان بسازیم. زندگی که سرشار از ثروت، موفقیت، سلامتی و خوشبختی باشد. درست است که گاهی اوقات زندگی به نظر ما ناعادلانه می‌آید و همه‌چیز رنگ دیگری به خود می‌گیرد. اما آیا انسان‌ها این قدرت را ندارند که زندگی را به میل خودشان تغییر دهند؟ استر و جری هیکس معتقدند که قدرت انسان‌ها بسیار بیشتر از چیزی است که فکر می‌کنند. تنها روش استفاده از این قدرت است که باید یاد بگیریم. با مطالعه‌ی کتاب پول و قانون جذب درمی‌یابیم که چگونه می‌توانیم زندگی خود را به سمتی که علاقه داریم ببریم و از نعمت سلامتی، خوشبختی و ثروت استفاده کنیم. 

کتاب پول و قانون جذب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب پول و قانون جذب اثری خواندنی برای تمام افرادی است که دوست دارند به رویاهایشان در زندگی برسند. 

درباره‌ی استر و جری هیکس

استر هیکس متولد 5 مارس 1948 در ایالت یوتا است. او در سال 1980 با جری هیکس ازدواج کرد و با همکاری او، کتاب‌های بسیاری در زمینه قانون جذب منتشر کرد. از کارهای او در نسخه اصلی فیلم راز که در سال 2006 منتشر شد، استفاده شده است. استر هیکس یک نویسنده و سخنران الهام‌بخش است اما بیشتر او را به خاطر آموزه‌های ابراهیم هیکس «یک آگاهی گروهی از ابعاد غیر فیزیکی» می‌شناسند. آثار دیگر استر هیکس عبارتند از:قانون جاذبه (اکتبر 2006)، آغاز جدید من: کتاب راهنمای بقای شادی، توسط جری و استر هیکس. منتشر شده توسط انتشارات ابراهیم هیکس، آغاز جدید 2: یک کتابچه راهنمای شخصی برای تقویت زندگی، آزادی و پیروی از شادی، توسط جری و استر هیکس. منتشر شده توسط انتشارات ابراهیم هیکس، 1991

بخشی از کتاب پول و قانون جذب

آیا گاهی به نظر می‌رسد زندگی عادلانه نیست؟

تو به دنبال موفقیت‌های بیشتری بوده‌ای و از جان و دل مایه گذاشتی، هر کاری که گفتند برای موفق شدن باید انجام دهی را انجام داده‌ای، اما پیشرفتی که در دستیابی به موفقیت مورد نظرت داشته‌ای، بسیار ناچیز بوده است. خیلی سخت تلاش کردی، به خصوص در ابتدای راه، تا چیزهای درست را یاد بگیری، در موقعیت‌های درست قرار بگیری، کارهای درست انجام دهی و حرف‌های درست بزنی... اما اغلب اوقات به نظر می‌رسد هیچ پیشرفتی حاصل نکرده‌ای.

در اوایل زندگی‌ات، وقتی برای اولین بار فکر موفق شدن به سرت زده بود، رضایت خود را در برآورده کردن انتظارات کسانی می‌دیدی که قوانین موفقیت را وضع می‌کردند. معلمان، والدین و مربیانی که دوره‌ات کرده بودند، به محض وضع قوانین خود برای موفقیت، بسیار قاطع و مطمئن به نظر می‌رسیدند:

«همیشه وقت‌شناس باشید؛ نهایت تلاش خود را بکنید؛ سختکوش بودن را فراموش نکنید؛ همیشه صادق باشید؛ در راه سربلندی و عظمت تلاش کنید؛ گام بعدی را بلندتر بردارید؛ نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود؛ و از همه مهمتر، هرگز تسلیم نشوید... .»

اما با گذشت زمان، وقتی متوجه شدی علی‌رغم همه تلاش‌هایت، اصول موفقیت آنها تو را به نتایجی که وعده داده بودند نرسانده، دیگر تأیید شدن از سوی افرادی که آنها را وضع کرده بودند برایت رضایت‌بخش نبود. و اوضاع از این هم مأیوس‌کننده‌تر شد وقتی که عقب ایستادی تا نگاهی کلی به این ماجرا بیندازی و فهمیدی که اصول و قوانین آنها در اکثر مواقع نتوانسته حتی برای خودشان هم موفقیتی به ارمغان آورد. و آنگاه، آشنایی با کسانی که بدون پیروی از این قوانین و بدون زحمتی که تو برای یادگیری و استفاده از آنها کشیده بودی، به موفقیت دست یافتند، به وخیم‌تر شدن این وضع دامن زد.

پس از خودت می‌پرسی: «اینجا چه خبر است؟ چطور ممکن است کسانی که اینقدر سخت تلاش می‌کنند، چنین نتایج ناچیزی به دست آورند، حال آن‌که آنهایی که به نظر می‌رسد کار زیادی نمی‌کنند، به موفقیت‌های چشمگیری می‌رسند؟ تحصیلات پر هزینهٔ من، مرا به توفیق چندانی نرساند در حالی که کسی که در دبیرستان ترک تحصیل کرد الان میلیاردر شده است. پدرم تمام عمرش را سخت کار کرد، اما مجبور شدیم برای مراسم تشییع جنازه‌اش پول قرض کنیم... . چرا آن همه سعی و تلاش من آنطور که باید و شاید برایم نتیجه‌بخش نبود؟ چرا عدهٔ کمی واقعاً ثروتمند می‌شوند، در حالی که خیلی از ما تلاش می‌کنیم تا لقمه نانی به‌دست آوریم؟ چه چیزی از قلم افتاده است؟ آنهایی که به موفقیت‌های مالی دست پیدا کرده‌اند، چه چیزی بلد بودند که من از آن بی‌خبرم؟»

0
از مجموع 0 رای

تاکنون هیچ نظری ثبت نشده است.

برای ثبت نظر ابتدا یا کنید.