کتاب سپید دندادن (جک لندن)
کتاب «سپید دندان» اثر «جک لندن» است که «سید پوریا موسوی» آن را ترجمه کرده است. قطع: رقعی و نوع جلد: شومیزسایر محصولات مشابه
ناشر دربارهی این اثر آورده است: «سپیددندان، حیوانی وحشی است که سه چهارم آن گرگ و یک چهارم آن سگ گرگی است. خوی گرگی او باعث میشود که دایما توسط همنوعان رقیبش به مبارزه خوانده شود. صاحب سپیددندان او را در ازای یک بطری، به "بیوتی اسمیت" میفروشد. او فردی بیپرواست که سگها را به جان هم میاندازد و از این راه کسب درآمد میکند. یکبار هنگام درگیری شدید سپیددندان با "بولداگ" قویهیکل، مهندسی به نام "ویدون اسکات"، در لحظههای آخر به کمک او میرسد و از آن پس سپیددندان به خدمت او در آمده، برای او حکم یک شریک بسیار دوستداشتنی را پیدا میکند و اتفاقات تازهای برایش رخ میدهد. کتاب حاضر، برگردان دیگری از سپیددندان اثر جک لندن ـ نویسنده برجسته آمریکایی قرن نوزدهم ـ است.» در بخشی از داستان میخوانیم: «سورتمهای که به چند سگ گرگنژاد بسته بودند، بر سطح منجمد رودخانه به زحمت پیش میرفت، گویی با هیبت و وحشت بیابان شمال در ستیزه بود. مو بر تن سگان سورتمه راست ایستاده بود و برف بر آنها سنگینی میکرد. هنوز نفس گرم از دهانشان بیرون نیامده، یخ میبست و به شکل بلورهای شفاف بر سرشان فرو میریخت، گویی بهجای کف، خرده یخ از دهان بیرون میریختند. تنگ سگان را با تسمههای چرمین بسته بودند و زین و یراقی با بند و افسار آنها را به سورتمه لرزانی وصل میکرد که قدری دورتر، از عقبشان کشیده میشد. این سورتمه سرسره نداشت و از پوست درختان جنگلی که محکم به هم بسته بودند درست شده بود، و پهنای کف آن کاملا روی برف قرار میگرفت. قسمت جلوی آن به شکل استوانه خمیده بود تا بتواند تودههای مواج و سنگین برف را، بدون اینکه در آن فرو رود، از زیر خود رد کند و بگذرد. بر روی سورتمه، صندوق بزرگی را محکم بسته بودند. این صندوق به شکل مستطیل کم عرض ولی بلند بود و تقریبآ تمام فضای سورتمه را اشغال میکرد. در کنار صندوق اشیاء دیگری نیز، از جمله چند پارچه لحاف و یک عدد تبر و یک قهوهجوش و یک چراغ خوراکپزی بر روی هم انباشته بودند.»ناشر دربارهی این اثر آورده است: «سپیددندان، حیوانی وحشی است که سه چهارم آن گرگ و یک چهارم آن سگ گرگی است. خوی گرگی او باعث میشود که دایما توسط همنوعان رقیبش به مبارزه خوانده شود. صاحب سپیددندان او را در ازای یک بطری، به "بیوتی اسمیت" میفروشد. او فردی بیپرواست که سگها را به جان هم میاندازد و از این راه کسب درآمد میکند. یکبار هنگام درگیری شدید سپیددندان با "بولداگ" قویهیکل، مهندسی به نام "ویدون اسکات"، در لحظههای آخر به کمک او میرسد و از آن پس سپیددندان به خدمت او در آمده، برای او حکم یک شریک بسیار دوستداشتنی را پیدا میکند و اتفاقات تازهای برایش رخ میدهد. کتاب حاضر، برگردان دیگری از سپیددندان اثر جک لندن ـ نویسنده برجسته آمریکایی قرن نوزدهم ـ است.» در بخشی از داستان میخوانیم: «سورتمهای که به چند سگ گرگنژاد بسته بودند، بر سطح منجمد رودخانه به زحمت پیش میرفت، گویی با هیبت و وحشت بیابان شمال در ستیزه بود. مو بر تن سگان سورتمه راست ایستاده بود و برف بر آنها سنگینی میکرد. هنوز نفس گرم از دهانشان بیرون نیامده، یخ میبست و به شکل بلورهای شفاف بر سرشان فرو میریخت، گویی بهجای کف، خرده یخ از دهان بیرون میریختند. تنگ سگان را با تسمههای چرمین بسته بودند و زین و یراقی با بند و افسار آنها را به سورتمه لرزانی وصل میکرد که قدری دورتر، از عقبشان کشیده میشد. این سورتمه سرسره نداشت و از پوست درختان جنگلی که محکم به هم بسته بودند درست شده بود، و پهنای کف آن کاملا روی برف قرار میگرفت. قسمت جلوی آن به شکل استوانه خمیده بود تا بتواند تودههای مواج و سنگین برف را، بدون اینکه در آن فرو رود، از زیر خود رد کند و بگذرد. بر روی سورتمه، صندوق بزرگی را محکم بسته بودند. این صندوق به شکل مستطیل کم عرض ولی بلند بود و تقریبآ تمام فضای سورتمه را اشغال میکرد. در کنار صندوق اشیاء دیگری نیز، از جمله چند پارچه لحاف و یک عدد تبر و یک قهوهجوش و یک چراغ خوراکپزی بر روی هم انباشته بودند.»
نویسنده/نویسندگان:جک لندن
مترجم:پوریا موسوی
تعداد جلد: 1
تعداد صفحه:152 صفحه